شیوانا:: مقایسه دو ناهمجنس!
شیوانا با شاگردش رهسپار جایی بود. در بین راه مردی میانسال که شغلش خیاطی بود به آنها پیوست. خیاط دائم از پسر خودش که در شهری دور درس خوانده بود و حساب و کتاب میدانست صحبت میکرد و میگفت که اکنون مباشر یک دامدار بزرگ است و در کارهای تجاری به او کمک میکند. اما صحبت مرد خیاط فقط به ذکر صفات خوب و برجسته پسرش ختم نمیشد و هر وقت از پسرش سخن میگفت یادی هم از پسر برادرش میکرد که با هزینه زیاد علم طبابت آموخته و درمانگری بلد است و میتواند بیماریهای زیادی را شفا دهد. مرد خیاط هر روز پسر مباشرش را با برادرزاده طبیبش مقایسه میکرد و میگفت طبابت شغل خوبی نیست و انسان مجبور است دائم با بیماران سروکار داشته باشد درحالی که پسر او فقط با دفتر و قلم سروکار دارد و کارش تمیزتر و آبرومندانهتر است.

