پافشاری
پافشاری یک راز است ،رازی که انسانهای موفق بخوبی از آن اگاهند ،اینان میدانند که این راز عامل اصلی پیروزی است اما بازندگان پافشاری را به منزله نوعی «تلاش اضافی» بی مورد تلقی می کنند .
اغلب افراد مایوس و شکست خورده اند به هر طرف که نگاه می کنیم با این چهره ها مواجه میشویم . اکثریت کسانی که شروع به یادگیری یک آلت موسیقی می کنند خیلی زود از ادامه ان مایوس می شوند . چند نفر را میشناسید که بتوانند فقط کمی پیانو و گیتار بنوازند ؟ مردم معمولا مدتی تلاش می کنند اما چون نتایج به کندی ظاهر می شود مایوس میشوند و دنبال یک کار آسانتر می روند .
اکثر افرادی به کلاس نقاشی می روند یا شروع به فروش سهام بیمه عمر می کنند خیلی زود مایوس می شوند (در واقع ، 98 درصد در همان سال اول کنار می کشند ) بطور کلی کسانی که فروش نوعی کالا پیشه خود می سازند اغلب در همان ابتدای کار از ادامه آن نا امید می شوند . بسیاری از کسانی که دوره دانشگاه را شروع می کنند پس از مدتی مایوس می شوند . در آغاز سال تحصیلی در کلاسهای درس فقط جا برای ایستادن وجود دارد ،اما تا پایان سال آنقدر جا ی خالی پیدا می شود که می توان یک کامیون هم وسط کلاس پارک کرد ! بیشتر افرادی که یک رژیم لاغری را شروع می کنند مایوس می شوند . کسانی که تصمیم و به پس انداز میگیرند مایوس می شوند ،کسانی که قصد نوشتن کتاب دارند مایوس میشوند . بیشتر مردم مایوس و وامانده اند ، برای کسانی که تصمیم به موفق بودن گرفته اند شنیدن این اخبار شگفت انگیز است ، معنایش این است که اگر ما به آنچه که انجام میدهیم چنگ بیاندازیم ، درزمانی بسیار کوتاه بر اکثریت مردم پیشی خواهیم گرفت ، به عبارت دیگر : یک ضربه بزرگ صرفا همان ضربه کوچکی است که تداوم یافته است .
از ادیسون هزاران اختراع (1093) بجا مانده که لامپ برق و گرامافون از جمله مهمترین آنهاست تاثیری که از خود در این سیاره بر جای گذاشت بسیار بارز و آشکار است ،می توان به سادگی به نبوغ خلاقه او غبطه خورد و تعهد فوق العاده او را به طرح هایش نادیده گرفت .
ادیسون می گفت : «یک درصد نبوغ ، الهام و نود ونه درصد بقیه اش بسته به سرشت انسان است ، من هرگز هیچ کار ارزشمندی را تصادفی انجام ندادم و تمامی اختراعات من نه بر حسب تصادف ، که با کار و تلاش خستگی ناپذیر بدست آمده اند ».
میکل آنژ ،یکی از بزرگترین نقاشان و مجسمه سازان تمامی اعصار در جایی گفته است : «اگر مردم می دانستند که مهارت من از چه تلاشهای طاقت فرسایی نتیجه شده این مهارت دیگر هرگز آنها را به شگفتی وا نمی داشت ».
تاریخ بشریت مملو از نمونه های بارز پافشاری است .
خولیو ایگلسیاس ،در سن بیست سالگی در جریان یک حادثه رانندگی از ناحیه کمر به پایین فلج شد ظاهرااو می بایست بقیه عمر خود را روی صندلی چرخدار سپری کند،اما خولیو حاضر به قبول این احتمال نشد . فقط برای آنکه بتواند انگشت کوچک پایش را حرکت دهد به مدت دو ماه و روزی دوازده ساعت به تمرین پرداخت ،پس از مدتی نزدیک به دو سال موفق شد ذره به ذره اندامهای از کار افتاده را دوباره به کار اندازد . خولیو در راهروی خانه ،خود را با دستهایش به این سو و آن سو می کشید ،به این امید که پاهای او به طریقی دریابند که باید دوباره به کار بیفتند .
وی برای بر انگیزاندن خود در طول راهرو آینه هایی نصب کرده بود و تلاش میکرد خود را به طرف انها بکشد . نهایتا همین عزم و تعهد فوق العاده ای که باعث باز سازی بدن وی شد ،دوره زندگی اورا تبدیل به یک پدیده شاخص جهانی کرد ، دفعاتی را به خاطر بیاورید که در زمین تنیس ،در تجارت ودر مناسبات فردی به تماشای شکست انسانهای مایوس نشسته اید . اساسا مایوس بودن یا به تماشای یاس دیگران نشستن سرگرمی جالبی نیست .
البته مواقعی است که ناامید شدن و دست از تلاش کشیدن زیرکانه ترین حرکت است ، وقتی کشتی در حال غرق شدن است دیگر وقت بیرون پریدن است ، ما نباید کله شقی را با پافشاری اشتباه بگیریم . اگر از شغل خود بیزارید ، اگر محل زندگی خود را دوست ندارید یا در جای دیگر موقعیت های بهتری برای خود می بینید ، گاهی بهترین راه حل بیرون زدن است .
مشکل اینست که برای بسیاری از آدمها ، نا امیدی به صورت یک عادت و یک الگوی مزمن درآمده است .
خلاصه کلام:
پافشاری جزء مشترک تمامی موفقیت های چشمگیر است .